دکتر عبدالرضا داوری: سعید حجاریان در چارچوب تئوریزه کردن ایده "دولت وحدت ملی"، چندی پیش در گفت و گو با یکی از هفته
"ائتلاف طلبی" سعید حجاریان در شرایطی صورت گرفته است که وی درست یک دهه قبل و در اوج حاکمیت اصلاح طلبان، از موضعی انحصارطلبانه، هرگونه ائتلاف با جناح رقیب را خیانت به آراء مردم می دانست. برای این منظور اجازه دهید بخشهایی از مقاله "وقتی انحصارطلبان، ائتلاف طلب می شوند" را که به قلم سعید حجاریان در هفته نامه عصرما مورخ 10/4/1377 منتشر شده است، با هم مرور کنیم:
حجاریان در این مقاله نوشت: هفته نامه ارزشها در شماره مورخه 25/3/1377، خبری را با تیتر "همگرایی سیاسی خداپسندانه" به این مضمون چاپ کرده است: «گفته می شود آقای ناطق نوری طی گفت و گویی با آقای کروبی پیشنهاد ارایه لیست مشترک جامعه روحانیت مبارز تهران و مجمع روحانیون مبارز برای مجلس خبرگان ارایه کرده که مورد استقبال واقع شده است. با توجه به برخی تحرکات گسترده گروه هایی برای اختلاف افکنی بین نیروهای جبهه انقلاب که آقای خاتمی در سخنرانی خود در سالگرد دوم خرداد به آن تصریح داشتند، نوعی همگرایی در درون نیروهای اصیل انقلاب مشاهده می شود. گفته می شود که آقای کروبی شخصاً با پیشنهاد آقای ناطق نوری موافق بوده و بنا شده است، این پیشنهاد در جلسه مجمع روحانیون مبارز مطرح شود. برای اینکه بدانیم پیشنهاد چنین ائتلافی تا چه حد به "همگرایی سیاسی خداپسندانه" منتهی می شود و هزینه و فایده ای که هریک از طرفین ائتلاف باید برای این منظور بپردازند، چه میزان است، مقاله حاضر را تقدیم خوانندگان عصر ما می کنیم:
مدتی است که از جوانب گوناگون ادعا می شود، در مقابل 2 جناح اصلی درون نظام، جناح سومی قد علم کرده است که رفتار مشکوکی دارد و از نیروهایی که از درون نظام ریزش می کنند، در حال سربازگیری است. گاه گفته می شود این جریان سوم در حال جمع کردن عِده و عُده و حتی اسلحه است و گاه ادعا می شود که این جریان بیشتر خصلتی فرهنگی- سیاسی دارد و از آنجا که توسط محافل مشکوک داخلی و خارجی حمایت می شود، باید نیروهای "خودی" در مقابل آن جبهه مشترکی تشکیل دهند و سر فتنه را به سنگ بکوبند. به نظر ما، این گونه تحلیل از آرایش نیروهای سیاسی، موسمی است و به کار توجیه وحدت های بی پایه و صوری می آید. تراشیدن دشمن فرضی و موهوم و حمله به آن، اگر از ساده دلی دون کیشوت مآبانه سرچشمه نگرفته باشد، حکایت از نوعی رندی سیاسی می کند که می خواهد کم کم بخشهایی از نیروهای "خودی" را همپیمان با جریان سوم تلقی کند و از این طریق کمر به حذف آنان ببندد... شاید ائتلاف طلبان امیدوارند با ندای وحدتی که سرداده اند، لیست مشترکی تهیه کنند که چهره های محبوبی (همچون حجت الاسلام خاتمی) در آن لیست باشند و به تبع وی، مشارکت را افزایش دهند اما صرف نظر از اینکه چنین شخصیت هایی چه تصمیمی بگیرند، این سؤال مطرح می شود که چه تعداد از مردم حاضرند به چنین لیستی رأی بدهند؟ آیا آنها از خود نمی پرسند چگونه آقای خاتمی و مثلاً آقای خزعلی در یک لیست قرار گرفته اند؟ البته ائتلاف جویان گمان می کنند با پیشنهاد خویش، آب رفته در دوم خرداد دوباره به جوی باز می گردد و شاید مهمترین فایده ای که عاید ائتلاف طلبان می شود، تخریب رقبایشان در اذهان مردم باشد. اکثریت نیروهایی که در دوم خرداد به صحنه آمده و به آقای خاتمی رأی دادند، انتظار ندارند که گروه ها و سازمان های هوادار ایشان به شعارهای گذشته خود پشت کنند و علم تکثرگرایی را بر زمین نهند. آنها خواهند پرسید در صورت ائتلاف میان نیروهای رقیب در دوم خرداد، کدام یک از مواضع اصولی خود عدول کرده اند و چه مخرج مشترک و برنامه حداقلی، باعث پیدایش این ائتلاف شده است؟ آنها با خود خواهند گفت: این جریانات "خودی" هر وقت مصلحت اقتضا کند، رقیب یکدیگر شده و با گرم کردن تنور انتخابات مردم را به صحنه می کشند و هر وقت مصلحت اقتضا کند، با یکدیگر وحدت کرده و اجازه سربرآوردن نیروی سومی را نمی دهند. مردم می پرسند چگونه 2 جریان که در اصول و مبانی سیاسی با یکدیگر تفاوت دارند، حاضرند بر سر انتخاباتی که مهمترین تجلی گاه حاکمیت ملی است، دست به ائتلاف بزنند؟ مردم می پرسند آیا می توان بین این 2 منظر تئوریک که دارای تفاوت های ماهوی بوده و از سرچشمه های نظری کاملاً متفاوتی سیراب می شوند، جمع کرد و پای لیست مشترکی رفت؟ هزینه چنین ائتلافی چقدر است؟ آیا حاضریم بر تحیر مردم افزوده و آنها را از هر نوع انتخاباتی سرخورده کنیم؟ آیا به فکر شکاف میان صفوف خود افتاده ایم؟ به گمان ما، پیشنهاد ائتلاف در شرایط کنونی هیچ محتوا و مضمون محصلی ندارد. در شرایطی که وزیر کشور کابینه آقای خاتمی استیضاح شده و ساقط می شود، در شرایطی که جمعی در پستوها و نهانگاههای خود به طراحی عملیات پنهانی مشغولند و شمشیرها را صیقل می دهند، در شرایطی که علناً از تکرار مشروطیت و جریان بنی صدر سخن گفته می شود، چگونه می توان اساساً تفوه به ائتلاف کرد؟»(2)
همانگونه که ملاحظه کردید نظریه پرداز جبهه دوم خرداد، یک دهه قبل و در اوج سرمستی از باده قدرت، پیشنهاد ائتلاف میان مجمع روحانیون و جامعه روحانیت را "بی محتوا" و "مضر" می داند و بر مرزبندی بین رقبا تأکید کرده و جریان هایی نظیر مجمع روحانیون مبارز را از نزدیکی با جامعه روحانیت و آقای ناطق نوری پرهیز می دهد. البته این نسخه آقای حجاریان نسخه ای است که با گذشت 10 سال ابطال شده و اینک پس از شکست جبهه دوم خرداد در تمامی انتخابات های اخیر، وی توصیه می کند که برای "تغییر" باید اصلاح طلبان نگاهی ابزاری به اصولگرایان را اتخاذ کرده و با جذب منقدین اصولگرای دولت، "ائتلافی جامع از نیروهای اصلاحطلب تشکیل شود و بخشی از راست هم حضور داشته باشد."
نگاه ابزاری تئوریسین های دوم خردادی به بخشی از اصولگرایان، هشداری است که باید از سوی افرادی که خود را برادر بزرگترهای جریان اصولگرا می دانند، جدی تلقی شود تا مبادا در دام هایی نظیر "دولت وحدت ملی" سر بخورند.